ژاله بر گل
نویسنده:
عباس بیک پور (قلندر)
امتیاز دهید
از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر
ترانه های بی کسی ، خیس و باران خورده در چکاچک تیغ های رعد و گلوله باران ابر بر سر های پر شور بی شر، دل های پر نور منکسر. می بارد از دل ژاله بر لاله زار ردی از خونابه بر دارازنای زمان ، شاهد بر کوته سفر دنیا...
بیشتر
ترانه های بی کسی ، خیس و باران خورده در چکاچک تیغ های رعد و گلوله باران ابر بر سر های پر شور بی شر، دل های پر نور منکسر. می بارد از دل ژاله بر لاله زار ردی از خونابه بر دارازنای زمان ، شاهد بر کوته سفر دنیا...
آپلود شده توسط:
sagaro
1392/01/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ژاله بر گل
تبریک می گم :-)
البته اشتباه تایپی هم داشتم ;-)
پچ پج صدای بارون- تو هوای تارغمناک
عابر این کوچه های-یخ زده از سوز سرما
پچ پج صدای به بارون- توی هوای تارغمناک
عابر این کوچه های-یخ زده سوز سرما
مردیه از جنس شیشه-رفتنش تموم نمیشه
بادسرد و سخت وحشی
به تنش مثل یه تیشه
به تنش مثل یه تیشه
مرد شیشه ای قصه
خم شده از بار غصه
میخونه تو کوچه ی خیس
با صدای گرم و خسته
خاطره هر جا که میری
اون ور دشت شقایق
پشت لاله های عاشق
همیشه به یاد من باش
اگه رفتی لب دریا
گم شدی تو خواب رویا
همیشه به یاد من باش - همیشه به یاد من باش
تو هجوم باد و بارون - چک چک آواز ناودون
گم شده بی چتر و تنها - زمزمه ، آواز و آوا
درشب مهتاب صحرا - توی جنگل های تارا*
همیشه به یاد من باش - همیشه به یاد من باش
توی مهمونی ابرا - توی سرما توی گرما
همیشه به یاد من باااااااااش
مرد شیشه ای تنها - قامت دیروز رعنا
یخ زده تو دست سرما - میره تا گم بشه فردا
میترکه عاقبت از - انقباض خون تو رگهااااا
همیشه به یادت هستم
همیشه به یاد من باش
همیشههه
به یااااااد من ، باااااااش
به به چه زیبا؛ مثل همیشه از درون روح و جسمت داداش بزرگوار جوشیده..:x:x
مشکل ازسبک عراقی وخراسانی نیست
همه با قافیه ی عشق مصیبت دارند
;-)
واقعاً از شاعر این دفتر راضی ام؛
خوشحالم که می بینم هنوز هم هستند کسانی که بدون چشمداشت مادی یا سودای شهرت و آوازه دغدغه ها و احساساتشون رو به زیبایی در قالب شعر بیان می کنند.
واقعاً دلم برای شعرای اینطوری تنگ شده بود.
فرصت نکردم همشو بخونم ولی اون مقداری که خوندم خیلی جالب و ظریف بود.
تیزبینی خردمندانه و سوز و گداز عاشقانه که دو لازمه شعر خوب هستند رو در این دفتر شعر دیدم.
یه جورایی خاطره ی دوست شاعرم رو برام زنده کرد.
هرچند که درباره ی عشق با سراینده ی این اشعار اندکی اختلاف نظر دارم ولی واقعاً از کارش خوشم اومد.
امیدوارم که در پناه پروردگار، پیروز باشد و پاینده
توکوچه های کاه گلی
باشلوارای پارچه ای
گل بازی وخاک وخلی
هرجامیرفتیم،شادی بود
بکن نکن نبودش و
رهایی وآزادی بود
توشهرمااون قدیما
پرازکوچه پس کوچه بود
که توی هرکوچه ی اون
یه دیوار کاهگلی بود
قدمیکشیدازپس اون
دیوارای پرخاطره
چنارپیرهمسایه
تاپشت پلک پنجره
هرجامیرفتی روزمین
شاه توت وتوت که ریخته بود
هرچی میخواستی بخوری
میخوردی،دستات گلی بود
توخونه هاآب انبارا
کنج حیاط شمعدونی ها
مادربزرگ خنده میزد
به روی سرخ نوه ها
جمعه که دورهم بودیم
خالی زغصه،غم بودیم
توسفره،دم پختکمون
کنارظرف ترشی مون
بارون میومد شروشر
خیس میشدیم هی گر و گر
بومی پیچیدازکاه گلا
بوی اقاقی وخدا
خاک خیس سرزمینم
که بوش می پیچیدتو هوا
ساده بودیم مثل زمین
نه اون بودیم و،نه که این
دارابودیم یاکه ندار
خودخودمون بودیم،همین
.
.
.
یادش بخیر بچگی:((
:-)
برای زنده بودنم ، تو بهترین بهانه ای
بکش مرا رها بکن
از این سقوط بی صدا
نفس بده به جان من
تو زنده کن بدین هوا
هوا هوای عاشقی
شکستگی و سادگی
نبودی و شکسته شد
بلور قلب رازقی
نفس نفس هوای تو
عبور بی صدای تو
ندیده ام کسی بجز
حضور در خفای تو
تو بهترین ترانه ای ، تو شعر عاشقانه ای
برای زنده بودنم ، تو بهترین بهانه ای